نفس عمیق
یه نفس عمیق بکشم و دوباره به راهم ادامه بدم!...
آخه چه طوری؟...کدوم راه؟
آره روزایی هست که نمی شناسمت رو بروم ایستادی اما نمی بینمت خیلی غریب شدی
دوباره خودم رو جلوی آیینه پیدا می کنم من که اینجا کاری ندارم! نمی دونم چی می خوای بهم بگی؟
یه کم بلندتر می گی صداهای نا آشنایی دورو برم هست که نمی ذاره صدات رو بشنوم...
شاید صداتم نا آشنا شده؟آره؟...
+ نوشته شده در یکشنبه پنجم فروردین ۱۳۸۶ ساعت 12:46 توسط آیلین
|