تو فکر کن خوبم...
اما هیچ نمی دونی که این روزها هوایم کاملا ابری و گرفته ست ....آخه چه جوری
می تونم سایه ای داشته باشم؟
آفتاب چند وقتی هست که من رو از یاد برده! شاید هم هنوز نوبت اون روزها برایم
نشده!....مرا چه به هوای روشن و زیبای آفتابی !!!..................
.اما دیگه مهم نیست که چه جور باشم
همین ستاره و ماه های آسمانم را نگه می دارم و دوست می دارمشان و
باز هم تورا شکر می کنم....و بودنهایی که فقط در یه حال و هوای آدمی هستند را
هیچ وقت بودن حساب نمی کنم
خدا جونم خیلی خیلی خوشحالم که همیشه توی هر حالی که باشم تو رو دارم
پس مرا چه نیازست به کسی که تا وقتی هستم باشد!....
اما اینها را همه به پای کم رنگ تر شدن صداقت و پاکی می دانم
به اینکه به یکباره رنگمان عوض می شود به یکباره تغییر می کنیم و شاید هم کسی شویم
که خود نمی خواهیم اما همین که تنها بگذاریم برایمان کافیست وبه چیزه دیگه ای فکر نمیکنیم!