فصلهای دل

 

یه دل می تونه همیشه بهاری باشه یه دل هم می تونه زمستون باشه یه مدل دل دیگه هم هست که می تونه با هر فصل عوض بشه...

ولی در کل دل دیگه کاریش نمی شه کرد ...

ولی این دل با هر فصلی که سازگار همیشه یه جایی داره برا تو ... آره خدا همیشه  این دل من برای تو جا داره

خدایا همیشه باهام بودی و هستی هیچوقت منو به خودم وا مگذار

بازی شب یلدا

یلدا که تموم شد ولی بازی رو ادامه میدیم .منم به این بازی دعوت شدم توسط خواهر گلم نیلوفر جون و دوست عزیزم نرگس جون

۱.هیچ وقت تقلب رو یاد نگرفتم و نتونستم حتی دستم رو برا تقلب کردن بقیه باز بزارم که تا حالا خیلی ها از دستم بابت این موضوع ناراحت شدن.

۲.اگه کسی خواست حرفی بهم بزنه یه کمی از اون رو اشاره کرد بقیش رو نگفت اینقدر سیریش میشم تا بگه(کچلش می کنم)خیلی دوست دارم این طوری نباشم ولی نمیشه.

۳.یه دروغ به یکی از دبیرای دوران راهنماییم گفتم که هنوز هم خودم رو از گفتن اون سرزنش میکنم که اونم تقصیر دوستام شد.

۴.یه بار یه برنامه برا ضایع کردن دبیر فیزیکمون کشیدم که با بچه ها جلو خانم دبیرمون که مسئول کتاب خونه بودمسخره دبیرمون کنیم که نقشه به خوبی انجام شد و قیافه خانوم دبیرمون دیدنی بود...

۵.و یه اعترافی که شاید تکراری باشه ولی بازم من میگم زنگ خونه همسایه های بابابزرگم رو میزدیم فرار می کردیم یه بار هم گیر افتادیم که به دروغ گفتیم ما نبودیم و به پسری که داشت از توی کوچه رد میشد اشاره کردیم که کاره اون بوده و خودمون فرار کردیم.

منم ۵ نفر دیگرو معرفی می کنم.۱.نان عاشق۲.معصوم۳.مهیار۴.شقایق۵.ورار

شمع های روشن

اول کدوم شمع رو روشن کنم...

اولین شمع یا دومین شمع؟

شمع سوم می خوام خا موش باشه مگه خودت نگفتی ؟

تک تک روزای عمرم رو دوست دارم همه روزایی که گذشته

وبا یه سبد از گلهای سفید به استقبال روزهایی که منتظر اومدنشون هستم می روم

خدایا برای تمام لحظاتی که بهم هدیه دادی ممنونم

زندگی

سر نوشت ...

حکمت اون چیه؟

تا کجاها ما را خواهی برد

میشه یه کم آرومتر بری آخه نفسم می گیره بخوام دنبالت بیام

مرسی

دلتنگی

آنگاه که فشار زندگی از هر جهت بر تو غالب شد

ناراحت مباش که دل من برایت تنگ شده

آسمون

آسمونم دل تنگ میشه...

این دلتنگی برا کیه برا ما آدماست

یا شایدم برای زمین که از این پایین داره نگاش میکنه

هر وقت دلت گرفت گریه کن...آره با تو هستم آسمون ابری من

خواب

آرامشت مرا به خواب می برد
یه خواب عمیق و رنگی
این خواب را خیلی دوست دارم

شطرنج

هیچ وقت شطرنج را یاد نگرفتم.
ولی همیشه ماتت بودم
مات همون قانون !
.
خدایا مرسی

تنهایی

کاش می شد فهمید کجای این جهان ایستاده ام که همه بادها به سوی من می وزد !
راستی تنهاییم امسال به کلاس اول می ره . ببین چقدر تنهاییم بزرگ شده !

قانون

زندگی بالاخره به صدا در می آید
و دری که بالاخره باز خواهد شد
این هم یه قانون زندگی از من 

برای  قانون چشم ها هم  اسمی پیدا کن  
شاید ....