روزمرگی
سراشیبی بهار برای تابستون و دویدن ها برای فرار از گرما توی ایستگاه دانشگاه
پوست کندن میوه های تابستانی !
تلاش برای بیدار کردن مه..ا و تلفن زدن ها و حرف زدن با مه..ا !
خواندن درس ها که حوصله لازم داره و کلی کلنجار و نیشگون گرفتن دوستان که درست بخون !
اذیت کردم ب.. ر برای اسم جدید !
کلنجار رفتن با کمر درد برای یه تربیت بدنی و دونستن اینکه آدم هیچ وقت نباید روی زمین بخوابه و شنیدن حرفهای مربیش برای فامیلم !
این های شدن روزمرگی های من٬ خدایا شکرت
راستی:
هیچی
بیخیال
تا بعد
پوست کندن میوه های تابستانی !
تلاش برای بیدار کردن مه..ا و تلفن زدن ها و حرف زدن با مه..ا !
خواندن درس ها که حوصله لازم داره و کلی کلنجار و نیشگون گرفتن دوستان که درست بخون !
اذیت کردم ب.. ر برای اسم جدید !
کلنجار رفتن با کمر درد برای یه تربیت بدنی و دونستن اینکه آدم هیچ وقت نباید روی زمین بخوابه و شنیدن حرفهای مربیش برای فامیلم !
این های شدن روزمرگی های من٬ خدایا شکرت
راستی:
هیچی
بیخیال
تا بعد
+ نوشته شده در جمعه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۵ ساعت 19:43 توسط آیلین
|