سراشیبی بهار برای تابستون  و  دویدن ها برای فرار از گرما توی ایستگاه دانشگاه
پوست کندن میوه های تابستانی !
تلاش برای بیدار کردن مه..ا و  تلفن زدن ها و حرف زدن با مه..ا !
خواندن درس ها که حوصله لازم داره و کلی کلنجار و نیشگون گرفتن دوستان که درست بخون !
اذیت کردم ب.. ر برای اسم جدید !
کلنجار رفتن با کمر درد برای یه تربیت بدنی و دونستن اینکه آدم هیچ وقت  نباید روی زمین بخوابه  و شنیدن حرفهای مربیش برای فامیلم  !

این های شدن روزمرگی های من٬ خدایا شکرت

راستی:
هیچی
بیخیال
تا بعد